پاکستان پس از آن فضاحت انتخاباتی Persian Share Tweet Persian translation of Workers’ demand for whole world on this May Day (May 1, 2008) لال خان Lal Khan برگردان از: وندا وندا نوژن پس از فضاحتی که تحت عنوان یک انتخابات سالم در پاکستان برگزار شد و با تلاش های "بی دریغ" مقامات آمریکایی، دولت پاکستان تشکیل شده و با گروهی جالب از وزرا شروع به کار کرد. مسیری را که دولت ائتلافی "دموکرات" پاکستان قصد پیمودن آن را داشت، از پیش به وضوح مشخّص بود. بنابراین چندان جای تعجّب هم نبود وقتی که دیدیم جناب اسحاق دار، وزیر دارایی فعلی این کشور، به سرعت خود را به صندوق بین المللی پول و بانک جهانی رساند و برای اجرای نسخه های نئولیبرالی حاضر به از دست دادن حتی یک لحظه نبود. به مناسبت اوّل ماه مه، روز جهانی کارگر، "لال خان" فعّال سیاسی و سردبیر دیدگاه مارکسیستی آسیایی متنی را در مورد پاکستان نوشته است که کلّیتی از فضای پاکستان و مسائل ناشی از اجرای طرح های سرمایه داری را در این کشور ترسیم می کند؛ متن زیر برگردان ترجمه ی انگلیسی از نوشته ای اوست (*) : امسال، در حالی که ما صد و بیست و دوّمین سال روز مه را در جهان جشن می گیریم، طبقه ی کارگر در سراسر جهان خود را در فلاکت و محرومیّت های اجتماعی می یابد. بحران ها، از نفت تا گندم، خود را به صورت بحران هایی جهانی آشکار کرده اند. سیستم سرمایه داری، که در طی دوران رونق 15 تا 20 سال گذشته، در حال پایین آوردن شرایط زندگی طبقه ی کارگر بوده است، اکنون، بنا بر تحلیل های اقتصاددانان بورژوا وارد یک دوره ی رکود و افول شده است. اگر ما به رشد اقتصادی سرمایه داری در سال های گذشته نگاهی بیندازیم، به وضوح می توانیم این حقیقت را ببینیم که رشد اقتصادی نه تنها در کشورهای در حال توسعه، بلکه هم چنین در کشورهای توسعه یافته نیز موجب انحطاطی اجتماعی شده است. این گواهی است بر این موضوع که سرمایه داری سیستمی بیمار و از کار افتاده است. تکامل سیستم سرمایه داری جهانی شبیه به بدنی است که نفس می کشد ولی حیات ندارد، شبیه احساسی است بدون احساس و تحرّکی بدون حرکت. دلیل عمده ی چنین حالتی این است که تولید صنعتی و کشاورزی به دنبال کسب سود جای خود را با معاملات املاک، سهم در بورس اوراق بهادار و سفته بازی به عنوان ابزاری برای انباشتن ثروت داده است. این شیوه برای انباشتن سرمایه، موجب شده است تا تمام سیستم سرمایه داری از دورن پوک شود. اکنون، تمامی این حباب های قیمتی، از بازار مسکن تا بورس اوراق بهادار، شروع به ترکیدن کرده است. طبقه ی کارگر مجبور گشته است تا لطمه های این زیان های ناشی از افول سیستمی که در آن طبقات حاکمه اشکال مختلفی از حکومت را به کار می گیرند، متحمّل شوند. امّا پیش از این رکود اقتصادی، بزرگترین فاصله بین طبقات غنی و فقیر در تاریخ، در نتیجه ی تکامل سیستم سرمایه داری به وجود آمد. تمامی این مصیبت ها، که به خاطر رکود فعلی سرمایه داری بر طبقات کارگر فشار خواهد آورد، ممکن است در بسیاری از کشورهای جهان جنبش هایی انقلابی هم چون سال های 1968-69 به دنبال داشته باشد. طبقات حاکمه ی جهان، در تلاش هستند تا این جنبش ها را با ترویج گرایشات ارتجاعی مانند "برخورد تمدّن ها"، و گاهی با استفاده از تجاوزات امپریالیستی، جنگ های خونین و منحرف ساختن طبقه ی کارگر جهت اتلاف جنبش های آنان، متوقّف سازند. ابزار تولید و گماشتگان آن ها در قالب اتحادیه های کارگری و رهبران سیاسی آنان به صورتی بی شرمانه در این بازی بی رحمانه شرکت می کنند. امّا تاریخ شاهد این حقیقت است که شورش ها و طغیان های طبقه ی ستمدیده ی کارگر در نهایت نمی تواند متوقّف شود. چنین چیزی در پاکستان، با تمامی سختی ها، در حال به وجود آمدن است. با ظهور دولت و نخست وزیر جدید هیچ چیز تغییر نکرده است؛ سیاست های کهنه هم چنان غالب اند ولی با یک چهره ی جدید. قیمت ها، بیکاری و فقر در حال افزایش اند و به افزایش ادامه خواهند داد. چرا که در سیستم سرمایه داری، هر دولتی تابع مناسبات و منافع طبقات حاکم آن سیستم می باشد و ناگزیر است که با پیروی از سیاست های افزایش استثمار برای حفظ نرخ سود به حیات خود ادامه دهد. امّا در چند ماه گذشته، رخدادهای جنجال برانگیز و خونینی که در سیاست پاکستان به وقوع پیوسته، به واقع بحران عمیقی را در سیستم سرمایه داری فاش می سازد. در 18 اکتبر و 27-28 دسامبر سال 2007، کارگران کراچی و سپس کارگران سراسر کشور ابتدا در قالب تظاهرات مسالمت آمیز و سپس به شکل خشونت آمیز ایستادگی کردند. این موضوع کشور و بنیاد های سیستم اقتصادی آن را لرزاند. این که طبقات حاکم زیرکانه در انتخابات تقلّب کردند تا نتایج ساختگی را برای تغییر ظاهر قضایا به دست آوردند، تنها به جهت حفظ سیستم موجود بود. تصادفی نیست که اعضای پارلمان، که نمایانده ی طبقات حاکم هستند، به اتفّاق آرا وزیر سابق در دوره ی دیکتاتور ضیاء الحق را به عنوان نخست وزیر پاکستان انتخاب نمودند. این امر برای نخستین بار در تاریخ کوتاه پارلمانی پاکستان رخ داده است. دلیل حقیقی این موضوع ترس از شورش طبقه ی کارگر بود. امّا بحران این سیستم بسیار عمیق است، به طوری که هر حادثه ای می تواند دولت " آشتی ملّی" و "مشارکت مردمی" را نابود کند. چرا که بحران نظام سرمایه داری، خود تضاد های موجود در منافع طبقات حاکم را تشدید می کند. به همین ترتیب، دخالت امپریالیسم آمریکا به مراتب از آن چه که در گذشته بود بیشتر خواهد شد. مقامات وزارت امور خارجه ی ایالت متحده آزادنه در این جا پرسه می زدند و در حال دیکته کردن اجزای دستورالعمل دولت جدید به رهبران این احزاب بودند. پس از تشکیل دولت، وزیر امورخارجه ی آمریکا با هر یک از وزرا دیداری کرد و به گونه ای بدتر از شیوه ی دستوردادن نایب پادشاهان دوران بردگی تحت حکومت راج بریتانیا، دستورات و فرمایشاتی امپریالیستی به آنان داد. اگرچه، وضعیّت پاکستان و اقتصاد این کشور به قدری وحشتناک است که حفظ هر گونه صلح، دموکراسی و ثبات غیرممکن است. هر روز ده ها هزار نفر از مردم به زیر خطّ فقر می روند. 82% جمعیّت هیچ انتخابی به جز استفاده از دارو درمانی های غیر علمی ندارند. 55% کودکان قادر به رفتن به مدرسه نیستند. تمام جامعه در تشویش و نگرانی است و از شرایط نامطبوع خدمات بهداشتی، آموزش، برق و آب شکایت دارند. روز به روز به خاطر بالا رفتن شدید قیمت ها، نان، پوشاک و سرپناه از دسترس مردم خارج می شوند. کسری بودجه و کسری تجاری بیش تر از هر زمانی در تاریخ پاکستان هستند. ارزش روپیه در طی 61 سال به نازل ترین سطح خود رسیده است. اسحاق دار سریعاً پس از آن که به عنوان وزیر دارایی مشغول به کار شد، به صندوق بین المللی پول (IMF) و بانک جهانی (WB) رفت. احکام الهی ای که او پس از بازگشت از این زیارت با خود آورد، به مراتب بیشتر از سیاست های سرمایه داری شوکت عزیز، ضدّ طبقه ی کارگر خواهد بود. او از تداوم سیاست های دولت قبلی، که خود در آن حضور داشت، صحبت کرد. نه تنها قیمت ها و فقر در نتیجه ی این سیاست ها افزایش خواهد یافت، بلکه بیکاری نیز به علّت خصوصی سازی و کاهش تعداد کارکنان (downsizing) بیشتر خواهد شد. "وحی الهی" سرمایه گذاری خارجی برای "رشد اقتصادی"، که جزئی اساسی از سیاست اقتصادی هر حزب سیاسی در پاکستان است، دیگر مشاغلی رابه وجود نمی آورد، بلکه این مشاغل را مادامی که سرمایه گذاری ها به جای کاربَر(labor-intensive) بودن، سرمایه بَر(capital-intensive) باشند کاهش می دهد. این موضوع، مقیاس وسیعی از اخراج ها را در تمامی سازمان هایی که به خاطر سرمایه گذاری خارجی غارت شده اند- از PTCL تا شرکت تأمین کننده ی نیروی برق کراچی- توضیح می دهد. تحت چنین شرایطی، دولت فعلی یا هر دولت دیگری که در این چارچوب باشد، قادر نخواهد بود تا کاری مفید برای مردم انجام دهد. امکانی برای اصلاح در این نظام وجود ندارد. بحران اقتصادی باز هم تشدید خواهد شد. محرومیّت های اجتماعی افزایش خواهد یافت. به خاطر مناسبات این نظام، طبقه ی کارگر مشمول حملات اجتماعی و اقتصادی بی رحمانه ای خواهد شد. مبارزه علیه این نظام تنها با برنامه، ایدئولوژی و استراتژی تغییر کامل این سیستم می تواند آغاز گردد. این پیام روز اوّل ماه مه 2008 است. برگزاری این روز به صورت فستیوال های همیشگی دولت یا رهبران کارگری آنان یک بدنامی و ننگ برای جوهر و پیام بنیادین این روز است. روز اوّل ماه مه تنها روز در تاریخ جهان است که نماد همبستگی طبقه ی کارگر و مبارزه علیه منافع مشترک آنان در ورای اختلافات ملّی، رنگ، نژاد، دین یا زبان می باشد. اعتراض علیه قتل بی رحمانه ی کارگران آمریکایی در سال 1886 به عنوان روز جهانی کارگران در جلسه ی بین الملل دوّم به سال 1889 در پاریس اعلام گردید. مبارزه ی کارگران برای تغییر جامعه پس از سال های بسیار ادامه می یابد. امّا امروز بحران های سرمایه داری، بیماری ای که نظام از آن رنج می برد و ترقّی هوشیاری کارگران به آنان نیرویی شگفت داده است تا موجبات تحقق انقلاب سوسیالیستی را فراهم نمایند. 40 سال پیش، کارگران پاکستان با جنبش های خود یک انقلاب سوسیالیستی را آغاز کردند، امّا به علّت فقدان رهبری و یک حزب انقلابی این انقلاب تباه شد. این انقلاب دوباره با نیرویی به مراتب عظیم تر برخواهد خاست. اگر حکمرانان تصوّر می کنند که قادر خواهند بود با کمک گماشتگان خود در قالب اتحادیه های کارگری و رهبرانشان انقلاب را هدر دهند، باید بدانند که این تنها توهّم آنان است. دولت ائتلافی "دموکرات"، که به سختی ریشه در سرمایه داری دارد، از جانب طبقه ی کارگر و اعضای صادق "حزبِ مردم" به عنوان یک گناه غم انگیز نگریسته می شود. در روز اوّل ماه مه، کارگران می باید تعهّد کنند که در این برهه از تاریخ که در حال ساخته شدن است، مبارزه ای قاطعانه تا پیروزی نهایی خواهند داشت، مبارزه ای که در آن هیچ توقّف و آسایشی در هیچ مرحله ای تا پیش از انقلاب سوسیالیستی وجود نخواهد داشت. ما چیزی جز زنجیرهای خود را از دست نمی دهیم ولی جهانی را به دست می آوریم ترجمه از زبان اُردو: فرهاد کیانی * Khan,Lal. "Workers' demand for whole world on this May Day" (May 1, 2008)